شب میلاد حضرت علی خاله سمیه وملیحه جان خاله هم اومدن خونمون وملیحه جان هم واسه باباشون کیک سفارش داده بودن و منم واسه بابا محسن به خاله فرشته کیک سفارش دادم ویه جشن کوچولو واسه بابایی گرفتیم خیلی خوش گذشت دست خاله فرشته مهربون درد نکنه خیلی کیک خوشمزه و قشنگی پخته بود البته دو شب قبلم که مامان جون و باباجون خونه بیرجندشون بودن رفتیم واونجا واسه باباجون جشن گرفتیم ...
اینم عکس دست نورا جونم روز اول تولدش تو بغل باباش نورا ی عزیزم خیلی خوب بوده که باباش هم لحظه تولد کنارش بوده برادرزاده واقعا شیرینه همون قدر که آدم بچه های خودش رو دوست داره خواهر زاده و برادر زادشم دوست دا ره امیدوارم که شما هم عمه جون ما رو دوست داشته باشی عشقم هر چند که خیلی از ما دوری ولی آرزو میکنم انشالله برگردین و تو غربت نمونین ...
27 دی ماه 1400 نورا جون دایی در بیمارستان فرانکفورت آلمان به دنیا آمد و با اومدنش خیلی ما رو خوشحال کرد انشالله که زودتر بیان و از نزدیک ببینیمش خوشکل عمه فداش بشم من 🌸🌸🌸🌸🌸😘😘😘😘😘❤️❤️❤️❤️ ...