اینم من با میترا و محمد حسین جانم روزهای اخر بارداری هستم و جای مرتضی عزیزم خالی رفته مشهد آخه خیلی باغ و آب بازی تو استخر باباجون رو دوست داره و کلی کیف میکنه محمد حسینم خیلی دوست داره وهمیشه لبه میشینه و پاهاش رو میذاره تو آب و خوشش میاد منم که ماه آخر بارداری ام و پاهام داغ میشه وقتی پاهام رو میذارم تو آب خنک میشم دست بابا جون درد نکنه که واسه نوه ها همچین جای قشنگی درست کردن و بچه هابا اومدن به اونجا در کنار بچه های خاله شون کلی بهشون خوش میگذره ...