محمد حسینمحمد حسین، تا این لحظه: 2 سال و 7 ماه و 7 روز سن داره
مرتضی علیمرتضی علی، تا این لحظه: 7 سال و 8 ماه و 13 روز سن داره
میترا طلامیترا طلا، تا این لحظه: 10 سال و 6 ماه و 30 روز سن داره

میوه های باغ زندگیم

تولد خاله فرشته جون

1400/9/5 18:33
نویسنده : مامان عصمت
86 بازدید
اشتراک گذاری

جمعه هفته پیش خاله جون ما رو دعوت کردن نهار خونشون بابا محسن کربلا بود ما رفتیم خونه خاله بعدشم قرار بود خاله فرشته یه روز بیان خونه ما هر روز میگفتین کی خاله میاد ولی به خاطر کلاسای آن لاین بعد ظهر امیر مهدی نیومدن تا روز پنجشنبه خاله گفت بعد ظهر میخوام بیام خونتون چون 4 آذر بود و نزدیک تولد خاله که هفت آذر هست تصمیم گرفتیم خاله رو غافلگیر کنیم وبراش یه تولد کوچولو تو خونمون بگیریم کیکشم خودم پختم خدا رو شکر محمد حسین خوابید و تونستم به کارام برسم و وقتی خاله اومدن هممون دم در منتظر بودیم برف شادی ریختیم و تولد ت مبارک خوندیم خاله انتظار شو نداشت خیلی خوشحال شد تازه خودشم برامون کیک یزدی پخته بود آورده بود خلاصه کلی خوش گذشت فرداشم قرار بود بابایی از کربلا بیاد  تا شب با بچه های خاله بازی کردین و وقتی خاله خواستن برن مرتضی علی پشت در رو پر از بالشت و پتو کرده بود خودشم پشت در خوابیده بود و میگفت خاله امشب پیش ما بخوابه ولی راضیش کردیم که آخه بابای امیرمهدی اومدن دنبالشون و باید برن اجازه بده برن که دوباره هم بیان 

پسندها (1)

نظرات (0)