محمد حسینمحمد حسین، تا این لحظه: 2 سال و 7 ماه و 21 روز سن داره
مرتضی علیمرتضی علی، تا این لحظه: 7 سال و 8 ماه و 27 روز سن داره
میترا طلامیترا طلا، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 13 روز سن داره

میوه های باغ زندگیم

جشن تولدم

شب خیلی خوبی بود اولین باری که نورای عزیزم اومد خونه عمه شب تولد عمش بود قدمش مایه  خیر و برکت خیلی خوش گذشت همگی  باباجون و مامان جون و همسر عزیزم و داداش و ابجی گلم خیلی زحمت کشیده بودن جای داداش امین جان و خانمش خالی بود که خانوادمون تکمیل بشه  😍😍😍دست همگی واسه هدیه های قشنگشون درد نکنه دایی علی جون از المان کلی سوغاتی هم واسمون آورده بودن دستشون درد نکنه 💞💞💞💞💝💝💝💝 ...
21 ارديبهشت 1401

اولین دیدار مامان جون و نورا کوچولو

بعد از یک و نیم سال بالاخره دایی علی جون اومدن با نورا ی نازنین آخ که چه شیرین شدی عمه جون و مامان جون و بابا جون با دیدنت چه ذوقی کردن همه فامیل اومدن خونه مامان جون اولش قرار بود عید فطر باشه ولی بعدش گفتن از ماه رمضون هست و باباجون شام واسه همه فامیل سفارش دادن که تبدیل به افطاری شد به مناسبت ورود نورا ی عزیز  ...
16 ارديبهشت 1401

اولین سیزده بدر محمد حسینم باغ بابا جون

روز خیلی خوبی بود همه ی دایی هاهم بودن همراه خاله سمیه جون خیلی خوش گذشت جای دایی علی جون خالی 🥰🥰💞💕💕 خونه باغ روستای عباس آباد دشت ...
14 فروردين 1401

یازدهمین سالگرد ازدواجمون

یازدهمین سالگرد ازدواجمون تقریبا با روز مرد یکی شد 28 بهمن ماه  ولی متاسفانه خانوادگی مریض شدیم ودیگه نتونستیم جشن سالگرد ازدواجمون رو بگیریم الانم که دارم این خاطرات رو ثبت میکنم در بستر بیماری هستیم فکر کنم همون کرونا امیکرون رو گرفتیم انشالله که زودتر خوب بشیم  ...
29 بهمن 1400