هدیه تولد مرتضی جون
یادم میاد وقتی بچه بودیم چقدر از داشتن اسباب بازی خوشحال میشدیم و چقدر عروسک های کودکیمون رو دوست داشتیم دلم میخواد کاش حداقل یکیشو نگه میداشتم و یاد و خاطرات کودکی برام زنده میشد ولی حتی عکسشم نیست چون اون زمان که مثل الان دوربین یکسره در دسترس نبود یه دوربین یاشیکا کوچولو داشتیم و ۲۴ عکس میگرفتیم شایدم تو عکسا چشامون بسته بود یا هم کج و کوله وایمیستادیم وبعد که عکس ظاهر میشد تازه میدیدیم چشمون خرابه یا خوب نیفتادیم خلاصه روزی که میرفتیم عکاسی واسه عکس گرفتن واسمون کلی جذاب بود . و باخودمون میگفتیم کاش میتونستیم قبل اینکه چاپ بشه عکس ببینیم چجوری هست آرزوی کودکی من الان برآورده شده همیشه دوربین...
تولد ۷سالگی گل پسرم
۲۴ مرداد ماه شب تولدت رفتیم بیرون و بعدشم بابا محسن جون بردت اسباب بازی فروشی و خودت یه تیر کمون انتخاب کردی خریدی منم واست یه کیک ساده درست کردم تولدت مبارک باشه گل پسرم انشالله صد ساله بشی در پناه قرآن ...
دوچرخه سواری گل پسرام پارک گنجی
...
عناب چیدن محمد حسین
خیلی بهت خوش گذشت پسر عزيزم ...
یه روز خوب باغ باباجون
اینم استخر ی که باباجون تازه درست کردن این هفته که رفتیم دشت کلی توش آبتنی کردین و بهتون خوش گذشت البته اینو باباجون واسه نگهداری آب واسه آبیاری درختای دور خونه درست کردن ولی واسه آبتنی شما ها هم خوبه ...