هدیه تولد مرتضی جون
یادم میاد وقتی بچه بودیم چقدر از داشتن اسباب بازی خوشحال میشدیم و چقدر عروسک های کودکیمون رو دوست داشتیم دلم میخواد کاش حداقل یکیشو نگه میداشتم و یاد و خاطرات کودکی برام زنده میشد ولی حتی عکسشم نیست چون اون زمان که مثل الان دوربین یکسره در دسترس نبود یه دوربین یاشیکا کوچولو داشتیم و ۲۴ عکس میگرفتیم شایدم تو عکسا چشامون بسته بود یا هم کج و کوله وایمیستادیم وبعد که عکس ظاهر میشد تازه میدیدیم چشمون خرابه یا خوب نیفتادیم خلاصه روزی که میرفتیم عکاسی واسه عکس گرفتن واسمون کلی جذاب بود . و باخودمون میگفتیم کاش میتونستیم قبل اینکه چاپ بشه عکس ببینیم چجوری هست آرزوی کودکی من الان برآورده شده همیشه دوربین عکاسی و فیلمبرداری همراهمون هست ولی کاش اون ذوق و شوق کودکی هم بود ولی الان دلم میخواد خاطرات و عکسای شما رو اینجا ثبت کنم تا براتون یادگاری بمونه عکس تیر کمونی که با ذوق مرتضی جونم خرید شب تولدش و عکس هلیکوپتر ی که مامان جون واست از مکه آوردن و خیلی خوشحال شدی چون معمولا اسباب بازی هاتون رو زود خراب میکنین مطمئنم نمیتونین نگه دارین و با دیدنش کلی خاطره یادتون بیاد ولی همین عکس یادآور روزهای خوب کودکی شما خواهد بود عزیزانم خیلی دوستون دارم .