محمد حسینمحمد حسین، تا این لحظه: 3 سال و 5 ماه و 27 روز سن داره
مرتضی علیمرتضی علی، تا این لحظه: 8 سال و 7 ماه و 3 روز سن داره
میترا طلامیترا طلا، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 20 روز سن داره
محمد صدرامحمد صدرا، تا این لحظه: 7 ماه سن داره

میوه های باغ زندگیم

وقتی دوتا داداش بعد ۱۸ روز بهم رسیدن

مرتضی علی عزیزم ایام عاشورا با بابا حاجی و عزیز رفته بود مشهد و دوروز پیش برگشت محمد حسین خیلی دلش واسش تنگ شده بود البته هممون دلتنگش شدیم ولی داداش کوچولوش بیشتر وقتی اومد ما دشت بودیم و رفتیم خونه باغ و کلی با همدیگه کیف کردین  ...
16 مرداد 1403

محصولات باغچه مامان جونم

اینم یه عصرانه خوشمزه که مامان جون با محصولاتی که خودشون تو باغچه شون کاشتن برای نوه هاشون آماده کردن و چقدر از کنار مامان جون و بابا جون بودن لذت میبرین گلای قشنگم.  خدای مهربونم  سایه پدر مادر عزیزم  بر سر ما مستدام.  ...
14 مرداد 1403

هدیه های قشنگ دایی علی جون واسه گلای قشنگم

این سرویس قهوه خوری خوشکل سفالی رو زن دایی از آلمان واست سوغاتی آوردن رنگش سفید بود و خودش رنگ داشت و خودت با سلیقه خودت با قلم مو رنگشون کردی و خیلی ازش خوشت اومده بود برای داداش مرتضی هم یه ماشین کنترلی خوشکل که خیلی دوسش داشت واسه محمد  حسینم یه جرثقیل قرمز  که خیلی خوشحال شدین دست دایی جون و زن دایی درد نکنه  انشالله به زودی دایی علی هم به سلامتی میاد .خدا نگهدارشون همیشه  ...
5 مرداد 1403

یه روز خوب

اینم من با میترا و  محمد حسین جانم روزهای اخر بارداری هستم و جای مرتضی عزیزم خالی رفته مشهد  آخه خیلی باغ و آب بازی تو  استخر باباجون رو دوست داره و کلی کیف میکنه محمد حسینم خیلی دوست داره وهمیشه لبه میشینه و پاهاش رو میذاره تو آب و خوشش میاد منم که ماه  آخر بارداری ام و پاهام داغ میشه وقتی پاهام رو میذارم تو آب خنک میشم دست بابا جون درد نکنه که واسه نوه ها همچین جای قشنگی درست کردن  و بچه هابا اومدن به اونجا در کنار بچه های خاله شون کلی بهشون خوش میگذره  ...
4 مرداد 1403

شاهتوت خوردن خونه بابابزرگ عزیزم

خدا رحمتتون کنه بابا بزرگ و مادر بزرگ مهربانم چقدر دلم براتون تنگ شده کلی خاطره برام زنده شد یاد ایون و آب پاشی و چایی های دور همی کردم یاد مهربونیاتون و خاطرات کودکی ما تو اون خونه باصفا  این دفعه با کباسه هاتون میترا محمد حسین و نورا جون اومدیم مطمئنم اگه بودین کلی لذت میبردین از دیدنشون و چه خوب بود اگر بودین درخت شاتوتی که بدست خودتون کاشتین و الان ما میخوریم و یاد اون روزای خوب برامون زنده میشه  ماه آخر بارداری  انشالله که به سلامتی تموم بشه 🙏 ...
4 مرداد 1403
1