وقتی دوتا داداش بعد ۱۸ روز بهم رسیدن
مرتضی علی عزیزم ایام عاشورا با بابا حاجی و عزیز رفته بود مشهد و دوروز پیش برگشت محمد حسین خیلی دلش واسش تنگ شده بود البته هممون دلتنگش شدیم ولی داداش کوچولوش بیشتر وقتی اومد ما دشت بودیم و رفتیم خونه باغ و کلی با همدیگه کیف کردین ...